هـــــــمین که عشق بـاشد
آن هـــــــم در حوالی "تو"
عزیزم سمیه
دوست دارم
عکس های عاشقانه دختر و پسر, دانلود عکس عاشقانه دختر و پسر
عکس عاشقانه دختر و پسر جدید, عکس عاشقانه بوسه دختر و پسر
دانلود تصاویر عاشقانه دختر و پسر, عکس دختر وپسر
دختر وپسر, دانلود عکس دختر و پسر, عکس فانتزی عاشقانه دختر و پسر
عکس عاشقانه, عکس های عاشقانه
تصاویر عاشقانه, تصویرهای عاشقانه زیبا, تصاویر عاشقانه دخترو پسر
داستان عاشقانه و زیبا
آشنایی:
من هم برای گذراندن وقت با اینترنت کار می کردم. آن موقع هنوز وبلاگ نویسی مثل حالا اینقدر همه گیر نشده بود و تعداد وبلاگهای موجود خیلی کم بود.من هم بیشتر وقتم را با خواندن این وبلاگها به خصوص وبلاگهای ادبی می گذراندم. تا اینکه یک روز یکی از دوستان قدیمی انجمن ادبی دانشکده لینک وبلاگش را برایم فرستاد.
من هم وبلاگش را خواندم و از آنجاکه مطلب خواندنی زیادی نداشت طبق عادت به سراغ لینکهای کنار صفحه اش رفتم. یکی از آنها را باز کردم… یک صفحه ی آبی باز شد…وقتی شروع به خواندن کردم، آنفدر مطالبش مرا جذب کرد که تمام آرشیوش را هم یک به یک خواندم و وقتی به خودم اومدم دیدم سه ساعت تمام است که در حال خواندن این وبلاگ هستم… شعرها، مطالبی در مورد رفتار شناسی عشق که برایم بینهایت جالب بود…نفد کتابهای مختلف و….
در همین حال به طور اتفاقی همان دوستم که از طریق او با این شرکت آشنا شده بودم، آمد و من هیجان زده او را پای کامپیوتر بردم و گفتم بیا ببین چی کشف کردم و بیشتر شعرهای آن وبلاگ را برایش با شوق و ذوق خواندم.
شبی گفتی نداری دوست من را
نمی دانی که من شب چه کردم
خوشا بر حال آن چشمی که آن را
به زیبایی پسندیدی و رفتی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
می توان در قلب های بی فروغ
لحظه ای برقی زد و خورشید شد
می توان در غربت داغ کویر
آن ابری که می بارید شد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه می شود تو صدایم کنی به لهجه موج
به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت
تو هیچ وقت پس از صبر من نمی ایی
در انتظار چه خالیست جای چشمانت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
رویای من همیشه به یاد تو سبز بود
رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود
رفتی و دل میان گلستان غریب ماند
دیگر بهار محو تماشا نمی شود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمی دانم چرا رفتی
نمی دانم چرا شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا، تا کی ، برای چه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو را آن قدر در دل می سرایم
که دل یعنی ترا زیبا سرودن
فدای تو شقایق احساس
و رویای بی آغاز سرودن
ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻋﺸﻖ
ﺍﺳﻢ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﻭﺝ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ
ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ
تنها بودن خیلی بهتر ازبودن با کسی است که
بخواهی دائم خودت را به او یادآوری کنی
تا فراموشت نکند
بـی تـــو ،
حـتّــــی بـــاران هــــــم
بــــــوی ِ تشنـــــگی می دهـــــــد ...