عشق درمقابل احترام

عشق درمقابل احترام

عشق انواع مختلفی دارد: عشق رمانتیک، عشق فرزندی، عشق مادری و.....

 

عشق درمقابل احترام
 
از سالهای دور، از همان ابتدای پیدایش نوشتار، عشق ستوده شده است. به همان اندازه که ستوده شده، بر سر معنای آن بحث شده است. ذات عشق هر چه که باشد، به طریقی با احساس صمیمیت، محبت و وابستگی در ارتباط است.
 
احترام مفهومی است که اغلب با چهره‌ها و شخصیت‌های افتخارآفرین و قدرتمند مرتبط بوده است اما مفهومی بسیار قوی‌تر و پیچیده‌تر دارد.
 
تصور می‌شود که هر انسانی عشق را تجربه می‌کند اما ممکن است احترام در زندگی خود نبیند و از طرف همه برای او حاصل نشود.
 
 
توضیحات بیشتر(رنگ‌های عشق و..)در ادامه مطلب...

 

 

 
رنگ‌های عشق
 
عشق انواع مختلفی دارد: عشق رمانتیک، عشق فرزندی، عشق مادری، عشق به کشور، … ممکن است بگویید که عاشق فلان فیلم یا آهنگ هستید، این به آن معناست که از نظر احساسی شما را تکان داده است. کلمه «عشق» خیلی وقت‌ها برای بیان عشقتان به اشیاء یا غذاها استفاده می‌شود. عشق به فردی دیگر ممکن است برگشت نداشته باشد اما وقتی برگشت داشته باشد، «والاترین» سطح عشق خواهد بود.
 
احترام انواع کمتری دارد اما با کمی تنوع. یکی همان احترام سنتی/تاریخی برای یک شخصیت صاحب مقام و قدرت است که ذکر کردیم که نشانگر دفاع است و نه لزوماً تحسین. «احترام» می‌تواند نشانگر تحسین یک استعداد یا مهارت نیز باشد. کلمه «احترام» همچنین برای نشان دادن دغدغه برای حقوق و نیازهای یک نفر هم استفاده می‌شود. و «احترام به خود» نیز داریم که نشان دهنده دغدغه شما برای نیازها و حقوق خودتان در زندگی است.
 
ریشه‌ها
 
تحقیقات در ۵۰ سال گذشته یک پایه و اساس بیولوژیکی برای عشق یافته است. موادشیمیایی اُکسی‌توسین و وازوپرسین می‌توانند منجر به احساس وابستگی شوند. این موادشیمیایی در مادر در هنگام مراقبت از فرزند وجود دارد و توسط عمل جنسی در هر دو طرف رابطه نیز ایجاد می‌شود.
 
گفته می‌شود که توانایی عشق ورزیدن در سه سال اول زندگی شکل می‌گیرد. برای ایجاد و شکل‌گیری قدرت عشق ورزیدن در کودک لازم است که عشق و توجه دریافت کند. فقدان این توانایی، «اختلال دلبستگی» نامیده می‌شود.
 
آنهایی که تصور می‌شود توانایی عشق ورزیدن ندارند، معمولاً توانایی احترام گذاشتن هم ندارند. افرادیکه دچار اختلالات شخصیتی ضداجتماع هستند از عهده هیچکدام برنمی‌آیند. این مسئله برای آنها که دچار خودشیفتگی مفرط یا اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند نیز صدق می‌کند.
 
پایه بیولوژیکی احترام نیز احتمالاً در سختی و جامعه ریشه دارد. بقا به اجتماعی بودن انسان‌ها وابسته بوده است. جوامع پستانداران همیشه یک یا دو رهبر داشته است. جوامع می‌بایست باکفایت‌ترین فرد را برای رهبری انتخاب می‌کردند و برای قضاوت به آنها رجوع می‌کردند.
 
دست یافتن به عشق و احترام
 
تصور بر این است که احترام چیزی است که می‌توانید به آن دست پیدا کنید اما عشق به دلیل خصوصیات ذاتی فرد سراغ او می‌آید. درباره هر دو این موضوعات کتاب‌هایی نوشته شده است.
 
در ۵۰ سال گذشته، کتاب‌های زیادی ادعا کرد‌ه‌اند رازهای مورد توجه و دوست داشتن قرار گرفتن را با آموزش دستورالعمل‌هایی که باز بودن و علاقه‌مندی را تحریک می‌کند یا خواننده‌ها را به دوست داشتن خود ترغیب می‌کنند، عنوان کرده‌اند. 
 
مطالب زیادی درمورد به دست آوردن احترام نوشته شده است، این کتاب‌ها بر موضوع اصلی متمرکزند: اربابی و رفتار. هرگونه استادی در یک مهارت، به طور خودکار احترام می‌آورد. آدمها به پول، تحصیلات و قدرت دیگران احترام می‌گذارند. به قهرمانان ورزشی بخاطر موفقیت‌ها و برتری‌شان احترام می‌گذارند. یکی دیگر از موضوعات احترام رفتار است. محترم، بااعتمادبه‌نفس و از نظر احساسی خوددار بودن همه رفتارهایی است که احترام می‌آورد.
 
ملاحظات
 
شارل دوگل، ژنرال معروف فرانسوی در ۱۸۰۰ میلادی، گفته است، «من فقط به کسانی احترام می‌گذارم که در برابر من مقاومت می‌کنند اما من قادر به تحمل آنها نیستم». این اعتباربخش این ایده است که در برخی موارد، احترام بدون عشق می‌تواند سالم باشد اما خلاف آن درست نیست. عشق بدون احترام وضعیت خوشایندی نیست. و اگر این احساسات گرم  نبوده و وابسته‌تر باشد، مثل عشق یک فرزند به والدین آزاررسان خود، می‌تواند موجب اختلال شود.
 
دیدگاه انیشتین
 
آلبرت انیشتین، چهره علمی و فرهنگی، درمورد عشق چنین می‌گوید: «جاذبه مسئول افتادن انسان‌ها به دام عاشقی نیست.» همچنین گفته است، «احترام فکرنشده برای یک مقام قدرتمند، بدترین دشمن حقیقت است.» و او عاشق حقیقت بود.
 
منبع: http://www.mardoman.net/family/loverespect

 

یه وقتایی… / عاشقانه


یه وقتایی… حرفِ دلت رو به هزاران نفر میتونی بگی الّا به یه نفر..
یه وقتایی… حرفِ دلت رو به هیشکی نمیتونی بگی جز به یه نفر.!
یه وقتایی… حتی حوصله ی خودتم نداری چه برسه به دیگران!
یه وقتایی… هیشکی حوصله ی خودشم نداره، چه برسه به تو!
یه وقتایی… همه ازت انتظار دارن که درکشون کنی، اما کَسی تو رو درک نمیکنه!
یه وقتایی… از همه انتظار داری که درکت کنن، اما تو کَسی رو درک نمیکنی!
یه وقتایی… یکی از تو خوشش میاد اما تو نه!
یه وقتایی… هم، تو از یکی خوشِت میاد اما اون نه!
یه وقتایی… فقط به حرفِ خودت میتونی اعتماد کنی نه دیگران!
یه وقتایی… به حرفِ همه میتونی اعتماد کنی جز حرف خودت!
و اینکه
یه وقتایی… با یه لبخند کوچیک میشه سر و تهِ یه قضیه رو هَم آورد..


همینطور که یه وقتایی با یه لبخندِ کوچیک میشه اوضاع رو خراب تر از اونی که هست کرد!
 


“پس لبخند بزن، شاید فردا روزِ بدتری باشه…”

 

عشق نوشته های کاربران 98 لاو

عشق حدیث نامشروع نفس پرستی نیست

عشق بدآموزی نیست

عشق واژه ی گران بهاست که فقط دلداه ارزش آن را داند، پس عشق را باید شناخت سپس سررشته کلام از او به میان آورد

من از عشق تو آفریده شده ام

من متولد چشمان قشنگ توام

                  من زاده احساس تشنه آلود توام           

                  بی تو خسته ام

                  دل شکسته ام

                 اسیر دردم

                بی تو هیچم هیچ

 


 

کاش میشد آدما دروغ گو نباشن..عشقشون راست باشه وقتی بهت میگن دوست دارم باورشون کنی ولی نیستن....من عاشق شدم ولی نمیدونم اون عشقو باید باور کنم یا نه .....همه میگن نباید به پسرا اعتماد کرد نمیدونم اعتماد کنم یانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

13

----------

گدای عشق

نمیدانم ان چیست در پس حصار این ثانیه ها که غریبی نبودنت را به من میفهماند... 

راز این خستگیهایم را نمیدانم 

کاش دست در دستانت بنهم ولمس گرمی وجودت کنم...

نمیدانم شایدحسرت درافقهای ن چندان دور ب انتظار نشسته...

یا میتوانم روزی خوشبختی را در کنارم یا حتی در دوردستها درکش کنم...

خدایا عشق خسته ام کرد...دیوانگی نثارم کردودوری و اشکها...

خدایا به حال من بنگر...

بنگر که گدای عشقم...

نویسنده: ahvaz

 

 

 

همه یهویی ها خوبن :
یهویی بغل کردن
یهویی بوسیدن
یهویی دیدن
یهویی سورپرایز کردن

 

یهویی بیرون رفتن
یهویی دوست داشتن
یهویی عاشق شدن
اما امان از یهویی رفتن !

 

نویسنده: 012

 

 

عشق

 

سلامتی پسری که بخاطر عشقش رگ دستشو میزنه....

ولی عشقش.....

رگ گردن کسی دیگرو لیس میزنه......

 

===

سلامتی سیگارم ..... چون قبل از لب من از کس دیگه ای لب نگرفته.

 

===

تازه فهمیدم.که چرا هروقت بهش میگفتم نظرت درباره من چیه؟

میگفت:  دوست دارم

نمیگفت: دوستت دارم

تو ذهن اون من فقط مثل یه دوست بودم که میگفت دوست دارم.

نمیگفت دوستت دارم.

ارزش عشق من اندازه یه (ت) اضافی ام نبود.

 
شعر یاد باد و خسته دل-فریبا محمدی یزدی
ياد باد
 
ياد باد  وقتي كه  من  كنج دلت جا و مكاني داشتم
شادمان در محفل چشمان  خود  سرو رواني داشتم
 
ياد باد وقتي كه من در شهر  تو نام و نشاني داشتم
در سراي  قلب  تو من شهرت وحسن جهاني داشتم
 
ياد باد  وقتي  كه من در پيش تو راز نهاني  داشتم
سالها درچشم تو روشن دل  و شيرين بياني   داشتم
 
ياد باد وقتي  كه در باغ  دلت  گلدان   ياسي  داشتم
من  براي  چيدن و  بوييدنش  كوته   زماني  داشتم
 
ياد باد وقتي كه  من در نزد يار شور جواني  داشتم
درنگارستان عشق ،سيمين بر و نوشين لباني  داشتم
 
ياد باد وقتي كه من با ياد تو باران شدم بر دشت ها
بعد آن باران زمهرت هفت طبق رنگين كماني داشتم
"فريبا محمدي يزدي"(faribamy50)
 
 
خسته دل  
اي همه سوز و مستي ام
اي همه ساز و هستي ام
 
وصل ني  و  نواي   من
ساز  دل   و   وفاي   من
 
عشق تويي ، صفا   تويي
جام   جهان  نما    تويي
 
كور  شوم ،  فدا    شوم
دانه شوم ،  خفا    شوم
 
تا تو  مرا   دوا   دهي
زخم  مرا  شفا   دهي
 
خسته و  دل   رميده ام
من  به  خدا   رسيده ام
 
سهراب سپهری..
ششمين شعر از دفتر «حجم سبز» :
بخشی از چکامه در گلستانه
 
دشت هايي چه فراخ‌! 
كوه هايي چه بلند! 
 
 
در گلستانه چه بوي علفي مي آمد! 
من در اين آبادي‌، پي چيزي مي گشتم‌: 
پي خوابي شايد، 
پي نوري‌، ريگي‌، لبخندي‌. 
 
بقیه در ادامه مطلب...
 
پشت تبريزي ها 
غفلت پاكي بود، كه صدايم مي زد. 
 
پاي ني زاري ماندم‌، باد مي آمد، گوش دادم‌: 
چه كسي با من‌، حرف مي زند؟ 
سوسماري لغزيد. 
راه افتادم‌. 
يونجه زاري سر راه‌. 
بعد جاليز خيار، بوته هاي گل رنگ 
و فراموشي خاك‌. 
 
لب آبي 
 
 
گيوه ها را كندم‌، و نشستم‌، پاها در آب‌:
«من چه سبزم امروز 
و چه اندازه تنم هوشيار است‌! 
نكند اندوهي‌، سر رسد از پس كوه‌. 
چه كسي پشت درختان است؟ 
هيچ‌، مي چرخد گاوي در كرد. 
ظهر تابستان است‌. 
سايه ها مي دانند، كه چه تابستاني است‌. 
سايه هايي بي لك‌، 
گوشه يي روشن و پاك‌، 
كودكان احساس‌! جاي بازي اين جاست‌. 
زندگي خالي نيست‌: 
مهرباني هست‌، سيب هست‌، ايمان هست‌. 
آري 
تا شقايق هست‌، زندگي بايد كرد. 
 
در دل من چيزي است‌، مثل يك بيشه نور، مثل خواب دم 
صبح 
 
 
و چنان بي تابم‌، كه دلم مي خواهد 
بدوم تا ته دشت‌، بروم تا سر كوه‌. 
دورها آوايي است‌، كه مرا مي خواند.»

2014 wallpaper2014 desktop backgroundwallpapers 2014

 

 

 

 

رده بندی پرطرفدارترین پیج های ایرانیان در فیسبوک (امپراطوری صدا بعد از 45 سال اواز خوانی همچنان یکه تاز است)

 

۱٫ ابی ۱,۸۲۵,۰۰۰
۲٫ آرش۱,۸۲۰,۰۰۰
۳٫ من و تو ۱،۷۹۵،۰۰۰
۴٫ شادمهر عقیلی ۱،۵۶۵،۰۰۰
۵٫ یاس ۱،۵۰۰،۰۰۰
۶٫ گلشیفته فراهانی ۱,۴۸۰,۰۰۰
۷٫ رادیو جوان ۱،۴۷۵،۰۰۰
۸٫ داریوش ۱،۴۵۰،۰۰۰
۹٫ گوگوش۱,۳۸۰,۰۰۰
۱۰٫ پارازیت ۱،۳۷۰،۰۰۰
۱۱٫ مهران مدیری ۱,۳۴۵،۰۰۰
۱۲٫ سیاوش قمیشی ۱,۲۳۰،۰۰۰
۱۳٫ بی بی سی فارسی ۱,۲۲۵،۰۰۰
۱۴٫ سوتی های با حال ایرانی ۱,۰۰۵،۰۰۰

 

 

 

 

 

 

Best Wallpapers

Best Wallpapers

Desktop Wallpapers

Desktop Wallpapers

Desktop Wallpapers

Desktop Wallpapers

Car WallpapersCar

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 

 

شعبده نیست

اصلاً دست من نیست

چال که می افتد گونه اَت

بوسه

خودش بروز می کند...

 

 

لبخند که میزنی ،

کمترین اتفاقی که می افتد

اختلال در تشخیص ماه های قمریست !...

 

 

 

شادی کلام نامفهومی است !

و  " دوستت می‌دارم "  رازی‌ است

که در میان حنجره‌ ام دق می‌کند

و من چگونه در طی روز

بی‌ ” تــــــــو   نگیرد دلـــم ؟

اینجا هم ساعت و آیینه و هوا ..

به ” تــــــــو   معتادند...

 

عشق

همچون نقاشی است ،

با این تفاوت که :

نقاشی را می توان پاک کرد ،

اما عشق را هرگز...

 

 

 

  مرا ببوس

نه یک بار که هـــــزار بار

بگذار آوازه ی عشقمان

چنان درشهر بپیچد

که روسیاه شوند

آنها که بر سر جدایی مان

شرط بسته اند…!

 

 

 

هی تو کمی نزدیکتر بیا ،

اما چیزی نگو

بگذار فقط ،

بگذار چشمهایمان ،

این همه دوست داشتن ها را زیرنویس کنـــد...

 

 عشق ،

چیز عجیبی نیست

نازنینم..

همین است که تو

دلت بگیرد

و من نفسم ...

 

 

یه دارو تو دنیا هست

که بیشتر آدمای مریض رو خوب میکنه

نام دارو :

“دوستـــ دارمـــ “

فقط می شود از داروخانه محبت تهیه کرد...

 

 

 

سهم “من” از “تو”

عشق نیست ،

ذوق نیست ،

اشتیاق نیست ،

همان دلتنگی بی پایانی ست

که روزها دیوانه ام می کند !...

 

 

 

 

جهان که فاصله ای نیست !

تا ماه پیاده میروم ،

اگر آنجا خانه ات باشد…

 

 

” تــــــــو

را دوست مى دارم..

نمى دانم چرا؟!

شاید طبیعت ساده و بى آلایش من ،

حد و مرزى براى دوست داشتن نمى شناسد..

اى نیمه پنهان من ،

” تــــــــو

را دوست مى دارم...

 

هـر بــــار کــــه مــرا مـی بینی

دستــانت را روی قلبم بـــگـذار

تــــا بفهمــی این دل..

بــــا دیــــدن  

” تــــــــو  

نــمــی تــپـــد ،

مــی لـــــــرزد...

 

 

دل من ، با دل تو، که یکی نیست

بد بخت قیافتو ببین، ترکیدی

مسیرامون هم از هم جداست ،دیدی

باشه تو خوبی اصلا تو راست میگی

********
پس بهتره که ندیم به دوستیمون کشش

تو هم خواهشا دیگه از ما بیرون بکش

چون دیگه مهم نیست بخوای باشی تو با کسی

سریعتر خوشحالم کن، با یه خداحافظی

 

سهراب سپهری..
ششمين شعر از دفتر «حجم سبز» :

 
 
 
 
 
 
بخشی از چکامه در گلستانه
 
دشت هايي چه فراخ‌! 
كوه هايي چه بلند! 
 
 
در گلستانه چه بوي علفي مي آمد! 
من در اين آبادي‌، پي چيزي مي گشتم‌: 
پي خوابي شايد، 
پي نوري‌، ريگي‌، لبخندي‌. 
 
بقیه در ادامه مطلب...
 
پشت تبريزي ها 
غفلت پاكي بود، كه صدايم مي زد. 
 
پاي ني زاري ماندم‌، باد مي آمد، گوش دادم‌: 
چه كسي با من‌، حرف مي زند؟ 
سوسماري لغزيد. 
راه افتادم‌. 
يونجه زاري سر راه‌. 
بعد جاليز خيار، بوته هاي گل رنگ 
و فراموشي خاك‌. 
 
لب آبي 
 
 
گيوه ها را كندم‌، و نشستم‌، پاها در آب‌:
«من چه سبزم امروز 
و چه اندازه تنم هوشيار است‌! 
نكند اندوهي‌، سر رسد از پس كوه‌. 
چه كسي پشت درختان است؟ 
هيچ‌، مي چرخد گاوي در كرد. 
ظهر تابستان است‌. 
سايه ها مي دانند، كه چه تابستاني است‌. 
سايه هايي بي لك‌، 
گوشه يي روشن و پاك‌، 
كودكان احساس‌! جاي بازي اين جاست‌. 
زندگي خالي نيست‌: 
مهرباني هست‌، سيب هست‌، ايمان هست‌. 
آري 
تا شقايق هست‌، زندگي بايد كرد. 
 
در دل من چيزي است‌، مثل يك بيشه نور، مثل خواب دم 
صبح 
 
 
و چنان بي تابم‌، كه دلم مي خواهد 
بدوم تا ته دشت‌، بروم تا سر كوه‌. 
دورها آوايي است‌، كه مرا مي خواند.»

182589 چگونه از انحراف جنسی فرزندمان پیشگیری کنیم؟

از دیدگاه دینی و روان‌شناسی کودک تا قبل از سن تکلیف نه دچار گناه می‌شود و نه منحرف جنسی نامیده می‌شود.

 

در مقام والدینی که قصد تربیت و حفظ کودک خود را در برابر انحرافات جنسی آنها دارند، چه اطلاعاتی را کسب کرده‌اید؟ بخصوص این روز‌ها که شاهد محرک‌های گوناگون و فراوانی در محیط زندگی کودکان هستیم؟ این محرک‌ها می‌تواند موجب تسریع رشد جنسی و افزایش تمایلات آنان شود؛ تمایلاتی که احتمال دارد تا مدت‌ها از نظر پدر و مادر مخفی بماند و نبود کنترل و توجه والدین به اعمال و امیال جنسی کودک نیز موجب شود او برای ارضای میل خود به دنبال محرک‌های جدید و متنوع‌تر برود. اگر کودکی در خانواده دارید، مطالعۀ این نوشتار را به شما توصیه می‌کنیم. 

محرکهای پیرامونی می‌تواند در قالب اشتیاق به تماشای فیلم‌های عاشقانه ماهواره‌ای، عادات نامناسب، پنهانی گوش کردن به گفتگوهای جنسی و کنجکاوی در دیدن روابط والدین، یادگیری شوخی‌های غیراخلاقی و تکه کلام‌های نامناسب از بزرگتر‌ها و اصرار در هم اتاق شدن با پدر و مادر ظاهر شود و گاهی نیز می‌تواند کودک را ناسازگار، پرخاشگر، عصیانگر یا نا‌آرام کند. این رفتارهای خارج از کنترل معمولا از کودکستان تا دبستان شایع‌تر بوده و امروزه یکی از دغدغه‌های اصلی والدین است.
در این میان خانواده‌هایی هم هستند که چون تربیت کودکشان تحت کنترل و بر اساس ضوابط و موازین اخلاقی تربیت شده است، نگران آنند که وقتی فرزندشان را به مهد یا مدرسه می‌فرستند با چه کودکانی همصحبت می‌شود و حرف‌هایشان در چه قالبی است و این گفتگو‌ها تا چه حد می‌تواند بر اعمال و خلقیات کودک تاثیر سوء گذارد.

حال پرسش اینجاست کودکانی که قسمت اعظم گفتگو‌هایشان در مورد مسایل جنسی، شرح فیلم‌های عاشقانه و شوخی‌ها و اعمال تحریک آمیزغیراخلاقی است، آیا دچار نوعی ناهنجاری یا انحراف جنسی‌اند یا شیوه تربیت غلطی داشته‌اند یا این کنجکاوی‌ها در رده سنی آنان امری عادی محسوب می‌شود؟

کودکان را دریابید
حجت الاسلام نصیر عابدینی روان‌شناس بالینی در این باره می‌گوید: از دیدگاه دینی و روان‌شناسی کودک تا قبل از سن تکلیف نه دچار گناه می‌شود و نه منحرف جنسی نامیده می‌شود. چرا که هنوز نظام اخلاقی کودک شکل نگرفته و ناهنجاری اخلاقی و دینی در او معنایی ندارد، ولی می‌توان گفت کودک دچار نوعی ناهنجاری رفتاری شده و نیاز به مشاوره یا حتی روان درمانی دارد. او با اشاره به اینکه شیوه تربیتی غلط والدین یکی از ملاک‌های ایجاد این نوع مشکلات در کودک است، می‌گوید، محیط غیر تربیتی اجتماع نیز می‌تواند از عوامل اصلی تشدید این نوع تحریکات باشد.
عابدینی با اشاره به اینکه کنجکاوی‌های جنسی پسر و دختر از سنین ۲ یا ۳ سالگی شروع می‌شود و صد در صد طبیعی است می‌افزاید، کودکان از سنین ۳ تا ۷ سالگی کنجکاوند تا تمام قسمت‌های بدن خود را لمس و شناسایی کنند و یکی از این قسمت‌ها نواحی تناسلی است و به دلیل انکه متوجه تفاوت‌هایی در آناتومی دو جنس می‌شوند به دنبال جواب بوده و مشتاق مشاهده قسمت‌های مختلف بدن خود، والدین، همسالان یا احتمالا بازیگران و ورزشکاران فیلم‌های غیر اخلاقی هستند. از طرفی به سبب آنکه در کودکان از این سنین به بعد به مرور هورمون‌های جنسی ترشح می‌شود، تمایلات آنان بیشتر شده و اگر تحت کنترل و توجه والدین نباشند یا در محیط نامناسب پرورش یابند عادات نامناسب جنسی و خلقیات ناشایست در کودک بروز خواهد کرد.

به گفته این روان‌شناس دختر‌ها از ۵ سالگی تا اواخر دوران دبستان (۱۲ تا ۱۳ سالگی) تمایلات غریزی مادری و عاطفی در آن‌ها شکل می‌گیرد و به دلیل آنکه زود‌تر از پسر‌ها بالغ می‌شوند اظهار عشق و علاقه و دلبستگی آن‌ها به جنس مخالف با تشدید محرک‌های محیطی به اوج خود می‌رسد و حتی احتمال گرایش و وابستگی‌های شدید عاطفی به جنس موافق و بحث و گفتگوهای عاطفی در این باب در آن‌ها زیاد می‌شود. در پسر‌ها نیز از ۳ تا ۷ سالگی بخصوص در سنین ۵ تا ۶ سالگی به بعد به دلیل بروز تغییرات فیزیکی در بدنشان به طور ناخواسته لذت‌های جنسی را تجربه کرده و این امر نیز در اثر تحریکات محیطی شدت می‌گیرد.

به گفته عابدینی، روابط آزادانه در ارتباطات خانوادگی، بازی‌ها و تصاویر انیمیشنی غیر اخلاقی، برنامه‌های محرک ماهواره‌ای، بلوتوث‌های ناشایست دریافتی و مشاهده روابط بی‌قید و شرط دختر و پسر از مهم‌ترین محرک‌های محیطی محسوب می‌شود. عابدینی با تاکید به اینکه اضطراب در کودکان دبستانی نیز می‌تواند یکی از عوامل توجه آن‌ها به مسایل، عادات یا گفتگوهای جنسی باشد می‌گوید، کودک پرتنش همیشه در پی راهی است که بتواند اضطراب خود را با آن تخلیه یا پایین آورد. به گفته این روان‌شناس اضطراب در اثر خلاء عاطفی، تنش‌های روحی و روابط نابسامان والدین یا عدم حضور پدر و مادر به دلیل مشغله‌های کاری در کودک ایجاد می‌شود و می‌تواند پیش زمینه ناهنجاری جنسی یا حتی بلوغ زودرس شده و در دختر‌ها به سبب تمایلات عاطفی در مقایسه با پسر‌ها قوت و شدت بیشتری دارد.

جاذبه پدر و مادر کودک را می‌رباید
با توجه به اینکه جاذبه و کشش شنیدن و فهمیدن مسایل جنسی آن هم برای کودک کنجکاو، خود عاملی برای ترغیب او به سمت و سوی گویندگان این نوع مسایل و الگوگیری از آنان است، رابطه غنی عاطفی پدر و مادر با کودک می‌تواند سبب دلبستگی و گرایش فرزند به والدین شود. این را عابدینی می‌گوید و اضافه می‌کند، اگر چه روابط خارج از خانه فرا‌تر از کنترل والدین است، اما هر چه پدر و مادر با نرمش و ملایمت نیازهای عاطفی و روانی کودک را تامین کنند و خلقیات آنان جذاب‌تر و پرکشش‌تر از همسالان کودک باشد، فرزند به جای تقلید از همسالان یا همکلاسی‌ها، پدر و مادر را الگوی خود قرار داده و موفق‌تر و فرمانبردار‌تر خواهد بود.
وی خاطر نشان می‌کند والدین باید با فرزندان همچون دوستانی صمیمی رفتار کرده و آن‌ها را در تفریحات سالم همراهی کنند، با آن‌ها ورزش و بازی کنند، به کوه، سینما و پارک روند، به کودک اجازه مصاحبه تلفنی با دوستان دهند و آن‌ها را در دیدار با دوستان یا شرکت در جشن تولدهای غیرآسیب زای همسالان همراهی کنند و به کودک فرصت دهند تا مسایل و موضوعات مدرسه یا مهد را برایشان تعریف کند. عابدینی با اشاره به اینکه کودک در دوره مهد و دبستان قابلیت درک و فهم نصیحت را دارد، می‌گوید بهتر است در یک جمله تا ۱۰ کلمه (در حد حوصله کودک) توصیه یا خواسته خود را به کودک انتقال دهید.

او اظهار می‌کند قصه درمانی و بازی درمانی از جمله روش‌هایی است که می‌توان کودک را در حد فهم و درکش تا حدودی از انجام یا تقلید رفتارهای نادرست و به کار بردن تکه کلام‌های غیر اخلاقی برحذر داشت گاهی نیز می‌توان به کودک سئوال و جواب آموخت که در مواجهه با رفتار یا گفته‌های غیر اخلاقی و نامناسب همسالان، آمادگی مقابله و نه گفتن داشته باشد و به نوعی حاضر جواب شود و بداند که در مقابل چه گفته‌ای چه پاسخی دهد. به گفته عابدینی رفتار بد، خشونت آمیز و بی‌اعتنایی به موازین اخلاقی خیلی زود در سیمای روحی کودک ظاهر می‌شود و تصورات و تمایلات متعددی را در او تقویت می‌کند.

وقتی کودک به مسایل جنسی پی می‌برد
اما اگر کودک متوجه برخی روابط، اعمال و گفته‌های جنسی شد و یا از تکه کلام‌های نادرست و غیر اخلاقی یا شوخی‌های جنسی استفاده کرد واکنش پدر و مادر چگونه باید باشد؟

عابدینی با اشاره به آنکه نباید به بیداری جنسی کودک بی‌اعتنایی کرد و از طرفی نباید در برابر آن عکس العمل شدید نشان داد و با تهدید دایما او را سرزنش کرد، می‌گوید والدین باید سطح دانسته‌های کودک را با چند سوال و جواب ساده مورد سنجش قرار داده و بر اساس میزان اطلاعات او و نه بیشتر افکار او را مدیریت کرده و پاسخ روشنی به او دهند و از دروغ و کتمان موضوع و محدود کردن بی‌قید و شرط کودک در دانستن پاره‌ای مسایل جنسی غیرآسیب زا اجتناب کنند، چرا که محدودیت بیش از حد، سبب کنجکاوی و تحریک بیشتر کودک برای دانستن و پرسیدن این موضوعات از طریق همسالان ناآگاه می‌شود که نتیجه آن اضطراب، درگیری و اشتغال ذهنی، افکار نابسامان، افت تحصیلی، عادات نامناسب و بلوغ زودرس است.

این روان‌شناس در خصوص کودکی که از تکه کلام‌های زشت یا شوخی‌های جنسی استفاده می‌کند می‌گوید بهترین راهکار آن است که یکی دوبار اول به حرف‌های غیراخلاقی او بی‌اعتنایی کرد و در صورت ادامه دار شدن از شیوه محروم سازی استفاده شود یعنی او را برای مدت معینی از بازی، دوستان یا غذای مورد علاقه‌اش محروم کنید.

عابدینی تاکید می‌کند بی‌مبالاتی والدین در روابط زناشویی در برابر دید کودک نقطه آغاز تخیلات و صحنه‌های خیال‌پردازی شده غیرواقع گرایانه‌ای از جانب کودک است که با عالم واقع در تضاد بوده و می‌تواند روی روان کودک تاثیر سوء گذاشته و ذهن کودک را مدام درگیر تخیلات و تمایلات جنسی کند و به حال و آینده او لطمه وارد سازد. بنابراین خانواده‌ها باید خیلی مراقبت کنند که رفتار نادرستی از خود نشان ندهند.

 

 

عقیق: اربعين حسيني يادآور بازگشت غمبار اسراي اهل بيت(ع) به كربلا و عزاداري براي شهداي حماسه عاشوراست كه شعراي آييني در رثاي اين مناسبت پرشور اشعار بيشماري سروده‌اند.


بوی کربلا

بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد 

   دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد

دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند  

  که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد

به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید  

  به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد

اگر چه برده از این سر زمین آخر دلی پرخون  

  ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد

به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته  

  به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد

اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش  

  همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد...

شاعر: عبدالعلی نگارنده
 


قصه عشق

آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت

    نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت

چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید

    که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت

سرخوشید بر آن نیزه خونین می گفت

     که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت

جلوه روح خدا در افق خون تو دید

     آنکه با پای دل از قبله ادراک گذشت

مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت 

   هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت

حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب

    که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت

آب شرمنده ایثار علمدار تو شد  

  که چرا تشنه از او این همه بی باک گذشت

بر تو بستند اگر آب، سواران عرب  

  دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت

با حدیثی که ملائک ز ازل آوردند 

   سخن از قصه عشق تو زلولاک گذشت

شاعر: شادروان نصراللّه مردانی


کاروان اربعین

آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌ام  

  یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‌ام

از در و دیوار عالم فتنه می بارید و من  

  بی پناهان را بدین دارالامان آورده‌ام

اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست  

  کاروان را تا بدین جا با فغان آورده‌ام

تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم   

 یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‌ام

قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر است 

   چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌ام

دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود

    ازبرایت دامنی اشک روان آورده‌ام

تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم  

  یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌ام

تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو  

  در کف خود از برایت نقد جان آورده‌ام

تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد  

  گوشه ای از درد دل را بر زبان آورده‌ام

شاعر: محمدعلی مجاهدی(پروانه)


دل غمین

ساربانا ز اشتران بگشای بار  

  لحظه ای ما را به حال خود گذار

اینکه بینی سرزمین کربلاست

    خاک او آغشته با خون خداست

در حریم قدسی صحرای دوست

    بشنو این گلبانگ، این آوای اوست

نی نوا، در نینوای راستین 

   مویه ها دارد ز نای اربعین

ناله آتش بال در پرواز بین  

  همطراز آه گردون تا زمین

اشک می ریزد ز چشم کائنات  

  در عزای تشنه کامان فرات

آن بلا جویان که تا بزم حضور 

   راه پیمودند با سامان نور

رایت توحید از اینان پایدار 

   ماند و می ماند به دور روزگار

گر فرات اینجا چو دریا خون گریست 

   نی عجب، خورشید برهامون گریست

شاعر: مشفق کاشانی


غوغای غم

بار بگشایید اینجا کربلاست

    آب و خاکش با دل و جان آشناست

بر مشام جان رسد بوی بهشت

    به به از این تربت مینو سرشت

ماه اینجا واله و سرگشته است  

  و آن شهاب ثاقب از خود رفته است

اربعین است اربعین کربلاست  

  هر طرف غوغایی از غم ها به پاست

گویی از آن خیمه های نیم سوز 

   خود صدای العطش آید هنوز

هرکجا، نقشی ز داغ ماتم است  

  هر چه ریزد اشک در اینجا کم است

باشد از حسرت در اینجا یادها  

  هان به گوش دل شنو فریادها

تا قیامت کربلا ماتم سراست  

  حضرت مهدی «حسان» صاحب عزاست

شاعر: حبیب اللّه چایچیان(حسان)


منبع: باشگاه خبرنگاران جوان