به نام افریننده ی عشق
*************************************************
*.*.*.*.*.*
![]() |
|
پس کو اون همه عشقی که ازش دم میزدی لعنتی!!
الان کاملا شکل این عکسم بهش اس زدم اماازشانس بدم همین امشب خاموشه
ارمین...
اهنگ اینجاروعوض کردم بی اجازه...
امااین اهنگ حرف دلم من..مانوکرتیم خانوم خوشگل...
عاشقتم هم نفس قسمت من...به سلامتی وجودت خانومم
ارمین تو....
دستانت دور کمرم قفل می شود ...
نفس هایت را روی شانه هایم ، گردنم ، حس می کنم ...
انگشتانت که آرام آرام روی کمرم بازی می کنند ....
گویی با مهره های کمرم عشق بازی می کنند ...
می دانی ... عطر تنت را دوست دارم ...
صدای نفس هایت را ...
دستانت دورم حلقه شده ... و من را به سمت خود می کشی ...
می خواهی من را با خودت یکی کنی ...
گردنم را می بوسی .... گونه هایم ... لبهایم ..... چه حس شیرینی ....
گرمای تنت ... دستانت ... وجودت ... تمام وجودم را در بر می گیرد ...
تو من را در آغوشت جای می دهی ...
من از هر لحظه نفس کشیدن با تو لذت می برم ...
و در وجودت غرق می شوم ........
ارمین مطمین شدم توازنسل فرهاد کوه کنی جناب رابین هود....
خواستم یاداوری کنم...برام شلوار سفیدنخریدیاا...یادت میادکه هی گفتی بیا بشین رواین زمین خیس....تمام شلوارسفیدم به گندکشیده شد...هههه شلوارمیخوام اقایی
راستی منم دلم تنگ شده برا ی فنجون نسکافه داغ کنارت نامرد
....الی تو...دوست دارم
ارمین تو....
کجا؟میخوای تنهام بزاری توکه بی معرفت نبودی...
الهام دوست دارم خانومم...
منم طاقت دوری ندارم اما ی فرصتی بده بزارباخودم کناربیام....
دلم لک زده برا ی لیوان اب برتقال کنارتو....ارمین تو...
دوست دارم عروس خونه من...
دانی
بخدابی تونمیشه قصه روسرکرد.......من قوی هستم امانه تاحدازدست دادن تو......تظاهرکن ازم دوری تظاهرمیکنم هستی.....نمیخوای بدبخت شم....میدونم اما من این بدبختی که توازش دم میزنی روتمام خوشبختی دنیامیدونم.....لوس بازی درنیار دیوونه عشق خودمی....
۲روزبهت وقت دادم بسته دیگه نمکدون اگه نیای بخدامیزارم میرم بلیطمم اوکی کردم....دیگه خوددانی...امایادت باشه الهام تو..تااخردنیا فقط مال تو....همیشه قلبش بخاطرتومیزنه...
بیااشتی....جوون تو دارم دق میکنم...
الی تو....فقط تو....نه هیچ کس وهیچ چیزدیگه ای....دوست دارم

وقتی ناراحتی منم ناراحتم چراباید بگم شادم....
وقتی دلم برااغوشت تنگه چرانباید بگم...
وقتی دلم میخوادببوسمت رانباید بگم....
میدونم چون توماله کس دیگه ای هستی الان..
به جای انکه"نگرانم"باشند
بیا باز هم خودمان را به نفهمی بزنیم!
گاهی بفهمی نفهمی..نفهمی اوج فهم است×
این روزها خوابم نمیبرد
فقط میخوابم تا بیدار نباشم
روزگار عجیبی شده
حتی وقتی میخندیم
منظورمان چیز دیگریست!
همیشه سکوت خونیست
گاهی خرد می شوی زیر بار حرفهای نگفته
غافل از اینکه به تو تهمت بی جنبگی می زنند
هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند
رودخانه ها آب خود را مصرف نمیکنند
درختان میوه خود را نمی خورند
خورشید گرمای خود را استفاده نمیکند
ماه ، در ماه عسل شرکت نمیکند
گل ، عطرش را برای خود گسترش نمیدهد
نتیجه :
زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .
چرا وقتی دروغ میگی و من لبخند می زنم فکر میکنی خرم . . .
خب یه بارم فکر کن دارم به خریت تو لبخند می زنم . . !
خوش به حالشان !!
خوش به حال اونی که …
وقتی درآغوشت آرام گرفت به او میگویی :
قبل تر از تو ، هیچ کس نبود در افکارم . . .
من که نقاشی ام تعریفی ندارد
لااقل خودت راهت را بکش و بـــــرو !!
برای با او و اوووهــ ـــا بودن چه بی طاقتی
اول من را تمام کن . . !
کارَت که با من تمام شد ، پرت کن بیرون مرا . . .
راحت ترم …
تا بگویی دوستت دارم . . به دروغ . . .
هنوز هم با منی ، خیالت راحت ، دارمت
تو را کنار سگ های وحشی دلم بسته ام !
مانند شیشه
شکستنـــــم آسان بـــود . . .
ولی
دیگـــر به مــن دست نزن
این بار زخمی ات خواهم کرد

کاش ما آدما هم مثل گربه ها با چند لحظه بو کشیدن ،
تفریقت میکنم از تمام زندگی ام
میفهمیدیم که هر آشغالی ارزش وقت گذاشتن نداره . . .
عشق خواب یه آهوی رمنده است
من زائری تشنه زیر باران
عشق چشمه آبی اما کشنده است
من میمیرم از این آب مسموم
اما اون که مرده از عشق
من میمیرم از این آب مسموم
تو که معنای عشقی
طلوع صادق عصیان من بیداریم باش
عشق گذشتن از مرز وجوده
مرگ آغازه راه قصه بوده
من راهی شدم نگو که زوده
اون کسی که سر سپرده مثل ما عاشق نبوده
من راهی شدم نگو که زوده
اما اون که عاشقونه جوون سپرده هرگز نمرده
عشق گذشتن از مرز وجو
.
روزی آمد که دل بستم به تو،از سادگی خویش دل بستم به قلب بی وفای تو
روزها میگذشت و بیشتر عاشقت میشدم، یک لحظه صدایت را نمیشنیدم غرق در گریه میشدم
روزی تو را نمیدیدیم از این رو به آن رو میشدم!
گفتی آنچه که میخواهم باش ، از آنچه که میخواستی بهتر شدم
گفتی تنها برای من باش ، از همه گذشتم و تنها مال تو شدم
روزی آمد که من مال تو بودم و تو عاشق کسی دیگر
اینک تنها اشک است که از چشمان من میریزد
تنها شده ام ، باز هم مثل گذشته همدم غمها شده ام
راهی ندارم برای بازگشت ، به یاد دارم شبی دلم تنها به دنبال ذره ای محبت میگشت
نمیپرسم که چرا مرا تنها گذاشتی ، نمیپرسم که چرا قلبم را زیر پا گذاشتی
میدانستم تو نیز مثل همه …
نمیبخشم تو را …
دیگر مهم نیست بودنت ، احساس گناه میکنم در لحظه های بوسیدنت
نمیبخشم تو را ، این تو بودی که روزی گفتی با دنیا نیز عوض نمیکنم تو را
دنیا که سهل است ، تو حتی نفروختی به کسی دیگر مرا
مثل یک جنس کهنه ، دور انداختی مرا!
نمیدانستم برایت کهنه شده ام ، هنوز مدتی نگذشته که برایت تکراری شده ام
مهم نیست ، برای همیشه تو را از یاد میبرم ،قلبم هم نخواهد، خاطرت را خاک میکنم
تو نبودی لایق من ، تو نبودی عاشق من ، میمانم با همان تنهایی و غم
تو را نمیبخشم ، و اینک روزی آمده که به خاطر تو حتی نمیریزد یک قطره اشکم!
ستاره
آسمانیــــــ می شومــــــ وقتــــی نگاهتـــــ می کنمــــــــ eShgham bia bakhale khoDam aSheghetam deLam miKhad roOZi heZar bar dad Bezanam DoOsSeT daram DifoOnatam Kheyli miKhamet nafasSam
يعني ميشود روزي بيايد ....
تو مرا در اغوش بگيري......
بخواهم گله کنم,بگويي :هيـــس..
تمام کابوسها تــــمــام شد.
چه حس خوبیه اینکه تو هستی و عاشق تر از خودم پیشم نشستی و
عادت میدی منو به مهربونیات، تا من نفس نفس دیوونه شم برات
چه حس خوبیه اینکه تو بامنی، که به روی من لبخند میزنی
اینکه به فکرمی به فکر من فقط، هرچی نگات کنم سیر نمیشم ازت
با تو به زندگیم دل خوشی اومده، خوشبختیه منو چشمات رقم زده
چه حس خوبیه شیرینه لحظه ها، شادم کنار تو همین رو من میخوام
مراقبی یه وقت من بیقرار نشم، سنگ صبورمی که غصه دار نشم
عادت میدی منو به مهربونیات، تا من نفس نفس دیوونه شم برات
چه حس خوبیه اینکه تو بامنی، که به روی من لبخند میزنی
اینکه به فکرمی به فکر من فقط، هرچی نگات کنم سیر نمیشم ازت
با تو به زندگیم دل خوشی اومده، خوشبختیه منو چشمات رقم زده
چه حس خوبیه شیرینه لحظه ها، شادم کنار تو همین رو من میخوام
عشق بيداد من
باختن يعني لحظه عشق
جان سرزمين يعني يعني
زندگي پاک من عشق ليلي و
مجنون
در عشق يعني ... شدن
ساختن عشق
دل يعني
كلبه وامق و
يعني عذرا
عشق شدن
من عشق
فرداي يعني
كودك مسجد
يعني الاقصي
عشق من
عشق آميختن افروختن
يعني به هم عشق سوختن
چشمهاي يكجا يعني كردن
پر ز و غم دردهاي گريه
خون/ درد بيشمار
عشق من
يعني الاسرار
كلبه مخزن
اسرار يعني
آدم برفی هم که باشی
دلت میخواهد کسی در آغوشت بگیرد،
دلت میخواهد یک نفر کنارت باشد،
تا گرمت کند ، تا آرامت کند.
مهم نیست آب شدن... ،نیست شدن...
مهم آن آرامش است
حتی برای چند لحظه...!
زندگی یعنی یکی میشه تموم زندگیت ولی هیچ جای زندگیت حضور نداره نـشـــانی ام را می خـواســـتـی ؟ اما زرد اما خشــک کاش جنس دلها از کاغذ بود نه از شیشه ! آری ، سوختن بهتر از شکستن است روز رفتنــــــــت را به خاطــــــــــر داری ؟ نمیگـویـــد بیــا . . درد داره.. منو ” شما ” صدا می کنی از ” تـــو ” دلـگیـــر نیستــــم…. کــــه بیوفاییت را صبــــورانــــه تحمـــــل میکـنــــد… خدایا آرامتر زیباترین ”نگاه” را در ”چشمان” کسی دیدم گاهی آدم فعل خواستن را صرف میکند وقتی یک مشترک ”موردنظر” هست ولی”دردسترس”نیست چای را انتظاری نیست، تلخ است، اگر تنهایش بگذاری سرد می شود… هــــــــی تــــــــــــو ! کاغذ باطله فرداست…
هــمـان مـحـلــه ی قـدیـمی پاءیز!
مـنتـظرم هـــنـوز ...
گاهی بیـاد می آورم تــو را
زیـر پـا ڪه می مـــانـم ...
کفــــــش هایــــت را بغل کــــــــرده بــــودی..
مبـــــادا صدایـــــش گوش هایـــــم را آزار دهـــــــــد ! ! !
نـــــوک ِ پا ، نـــــوک ِ پا دور شــــدی
از همیـــــن گوشــــهـ کنــــار..
و امــــــــروز
بی ســــــر و صـــــــــدا پیدایـــــت شد
تـــــا بــــه رخ نکشـــــــــم اشتباهاتـــــــــــــت را
ایـــــن بـــــار کفــــش هایـــــت را می دزدم
مبــــــــــادا فکـــــر ِ رفتــــــــــن به ســـــرت بزنــــــــد ..
نمیگـویــد بــاش !
نمیگـویــد به مــن حتــی بـرو و راحتــم بگذار !
میـــآیــد ،
حـرف هـای عـاشقـانـه ام را میخواند !
لبخنـــد میــزنـد . . .
و میــرود . . .
من که تا دیروز عزیز دلت بودم..
از دلـــم دلـگیـــرم….
نیازی ب زمین لرزه نیست
کاخ_آرزوهای_این مردم
باتلنگری هم فرو می ریخت..
که هرگز”مرا”ندید..
اینطور میشود
خواستم
خواستی
نشد..
ناچار میشی روکنی به مشترکی که ”دردسترس” هست اما ”موردنظر” نیست..
اما مرا انتظاری هست، نکند تلخ شوم یا که از تنهایی سرد….
از اینکه امروز مورد توجه هستی خوشحال نباش تیتر اول روزنامه امروز
با همه ی محبوبیتش
OoOoOoMmMm BOoOoS مــن ـــ تــو= تـــو + اون به همین راحتی !! برای من همین "تـــو" کافیست ، برای تــو چند "او" ؟!
جوونا اینو بدونید عاشقی فقط عذابه نغمه های عشقونه ب خدا همش حبابه توی این دور و زمونه ادما وفا ندارن فقط هر لحظه یه دردی روی دردامون می آرن ماجراهای جدایی این روزا خیلی زیادن قصه های دل سپردن خیلی تکراری و سادن حالا هم هر چی بگم واستون فایده نداره ولی آخرش می بینید چه مصیبتهایی داره توی عشقای زمینی یکی آخرش می بازه بعد از اون با زخم حرفا تا ابد بایدبسازه مگه عاشقی چی میخواد یه نگاه عاشقونه کمی لبخند یه سلام بچه گونه جای نگاه ساده دلتون باید بمیره تموم زندگی تونو غم و غصه ها بگیره اولش همیشه خوبه پر وعده های نابه ولی یکم که گذشتین می بینید همش سرابه واسه یک ذره محبت سرتون منت می ذارن دنیاتونو که گرفتن دیگه کارتون ندارن نگو این یه چیز دیگست ب خدا اینا خیاله جوونای این زمونه وفاداریشون محاله شما از خدا گذشتین واسه بنده هاش می میرین جوونا این کفر محضه سراغ از خدا بگیرین جوونا عاشق نباشین آدما همه یه جورن اونا هم که فرقی دارن دیگه از ما خیلی دورن آی جوون چشماتو واکن سرگذشتا رو نگاه کن آدما وفا ندارن یه کمی یاد خدا کن عاشق هر کی باشی می پره مثل پرنده کسی که خدا رو داره به غریبه دل می بنده؟ جوونا باید بدونیم اینجوری فایده نداره اگه عاشق خدا شیم تو دلا وفا می ذاره..
نه آن قدر پاکم که کمــــــکم کنی نه آن قدر بـــــــدم که رهایـــــــــم کنی میان ایـــــن دو گمم ! هم خود را و هــــم تو را آزار مـیدهم هر چه قدر تــــلاش می کنم نتوانستم آنــــی باشـم که تو خواســـتی و هر گز دوســت ندارم آنی باشم کــه تو رهایـــــــم کنی ... آن قدر بی تو تنهـــــا هستــم که بی تو یعــنی "هیـــچ" ....یعنـــی پـــــوچ ..... خــــــدایا پـس هیــچ وقـت رهــایم نکن..... رهایم نکن وقتی کسی نیست تا دستم های تنهایم را بگیرد در دستانش رهایم نکن وقتی اشک می ریزم و کسی نیست اشکایم را پاک کند بغلم کند سرم را روی سینه اش بگذارد و بگوید غصه نخور تا وقتی من کنارتم! رهایم نکن وقتی با تمام وجودم صدایت میزنم میخواهم که باشی حتی نزدیک تر از رگ گردن!
تو را سوگند بر مظلو میت علی و دلهای مملوّ از آه و فغان
به حرمت شب قدر بینوایان را در حسرت سعادت ناشی از
فضیلت خویش مسوزان
و دلهای افتاده را از درگاه با عظمت خویش نا امید مفرما
وقتی فهمیدی عشقت بهت خیانت کرده چی کار کردی؟؟؟؟؟؟ 5/جایگزین مناسب به جاش پیدا کردم
2/ فراموشش کردم
3/بخشیدمش
4/فقط گریه کردم
وطــــــــــــــــن یعـــــــــــــــــــــــــــــــــــنی :
وطن یعنی دویدن در پی نان...!!
وطن یعنی كمك كردن به لبنان...!!
وطن یعنی عرب را چاق كردن...!!
... معلم های خود را داغ كردن....!!
وطن یعنی همین بنزین همین نفت...!!
وطن یعنی همین نفتی كه توی سفره ها رفت...!!
وطن یعنی همین آیینه ی دق...!!
وطن یعنی خلایق هر چه لایق...!!
دل شکسته
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم
و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود
میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت
روز جدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی روز سختـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی است
روزی است که درآن تـــــمام خاطـــــــــرات / /همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــانند قطاری
از جــــــــــــــلوی چشمانتان رد می شودوتـو راهی جــز تکـــــــــــــــان دادن دستـــــــــــــــــــــــت
برای دور شـــــــــــدن خاطراتــــــــت نــــداری / / جــــــــــــــــــــدایی روز اســـــت کــــــــــــــــــــه در آن
باید عــــــــــــــشق خـــــود را در قلبـت بکشی روزی اســــــــــــت که بایــــــــــــــــــــــــــــــــــــد در آن
اشک ریـــــــــخت اشک ریـــــــــخت ... و برای / /خاطـــــــــــــــرات گــــــــــــذشته خـــــــــــــــــــــــــــــود
قبـــــــــــــری از جـــــــــــنس تنـــــــــــــــهایی پیدا کنیم روزجدایی همانند آشنایی شیرین وزیبــا نـیست
همــــــــــــــــانند روز های زیبــــــــــــــــایی که/ / با یکدیــــــــــــــــــــــــگر هستیم خوب و قشنگ نیست
روزی است که در آن بــــــــــــاید سکــــــــــــوت کنی سکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوت
در مقابل عـــــشق ، گـــریه ، قلـــب شکـسته/ / راهـــــــــی جز سکـــــــــــــــــــــــــــــوت وجود ندارد
راهـــــی جز تحــــــمل وجود نــــدارد راهی نــ ــیست که در آن بتوانی خـــــــــــــود را غمگین نیابی
راهـــــــــی نـــــــــــــــــیست ....بــــــــاید / /بــــــــــــــا خــــــــــــــــــــود در تنهایی حرف بزنی
هیـــــــــــــچ کس نــــیست که با تـــــــــــ ــو همدردی کند هیـــــــــــــــچ کس نیست.....
جــــــــــــــز سکوت و تنهایی .....این دو/ / یار همیشه عاشقان تنـــها را همراهی میکنند
تـــــا در سکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـوت و تنهایی خود بـــــــــــــــــــــــمیرند.....
وکــــــــسی صدای گـــــــــــــــــــــ/ /ــــریه و ناله های آن ها را نــــــــــــــشنود
شاید هیـــــــچ کس نــفهمد که آن عاشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق تنها
در سینــه دردی دارد که هــچکس/ /هیچوقت متوجه نـــــــــــــــــــــــشد
جز خدا........................... ......................................
خــــــــــــــــــــدا صــدایم را / /بــــــــــــشنــــــــــــــــــــــــــو
که چـگونه بـــــــــــه درگاه تــــو کمک می خواهـــــــــم
زمانی که در سکــــوت و/ /تنهایی اسیـــــــــر هستم
تنها اشـک غـم مـــن را تسکیـــــــن نمی دهد
یــــاری تو هم مرا / /کـــــــــــــمک می کند
مــرادرتنـــــهایی کــــــــــــــــمک کن
یـــــــــــــــــــــ/ /اری ام بـــــــــده
یــــــــــاری ام بــــــــــده
...ای..../ /...خدا....
........ .......
.....//...
.
. .
. .
دلم تنگ است برای کسی که نمی داند... نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم... می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد.... پس بگذار که نداند بی او تنهایم... دور میمانم که نزدیک بماند...
آدمهای ساده را دوست دارم، همان ها که بدی هیچ کس را با