بازدید : 1182 ♥تاریخ : جمعه 07 تير 1392 زمان : 9:54 ♥
شعری عاشقانه از مریم حیدرزاده
بقیه ادامه مطلب...
پیامک جدید و عاشقانه تیر ماه 92

نیا باران
زمین جای قشنگی نیست
من از جنس زمینم
خوب میدانم
که گل در عقد زنبور است
اما یک طرف سودای بلبل
یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست میدارد
نیا باران
پشیمان میشوی ازآمدن
زمین جای قشنگی نیست
درناودانهاگیرخواهی کرد
من ازجنس زمینم خوب میدانم
که اینجاجمعه بازاراست
ودیدم عشق رادربسته های کوچک
زردنسیه میدادند
دراینجاقدرمردم رابه جو اندازه میگیرند
نیاباران زمین جای قشنگی نیست
در این جا شعر حافظ را
به فال کولیان در به در اندازه میگیرند
..زمین جای قشنگی نیست..
.نیا باران..
صدای غم
سر صبحه و تو از خواب تازه تو پامیشی
من هنوز بیدارم و تو باعث و بانیشی که بیست و چهار ساعت به تو فک بکنم فکر اینکه نباشی به کی تکیه کنم ولی تو چی م.هات خیسه و زیر دوشی فکر اینی شب تو دور همی چی بپوشی یا که چک میکنی زنگ زده کی به گوشیت با کدوم تیک بزنی با یکی دیگه جور شی تو چشمام زول بزن بیا ببین بغضو تا حالا اینطوری دیده بودی منه طقسو تا حالا دیده بودی که انقد داغون بشم با صد تا قرص و دری وری آروم بشم ولی تو چی پای الکلی با نور شمع آخر شب رو تخت ولویی با اون امشب و همین چیزاست که یهو باعث میشه که من به ده نوع خلاف دیگه آلوده شم ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ دیگه برو واسه همیشه که قیدتو زدم خوب منم دیگه عین تو بدم دروغ میگفتی دوسم داشتی منم تصمیم گرفتم دل به تو ندم بگو بینم توام میکنی گاهی یادم یا که الان انقد دور و ورت داری آدم که فاز فابریکی نه اضافه کارنو پایه ی عشق و حالو مهمونی و شادیاتن بگو بینم باهاشون هستی خودی اسمی از من میاری وقتی مس میکنی یا وقتی بحث پیش میاد که با کی دوس بودی میگی هیچکیو بحث رو عوض میکنی بزا حالا که دارم از تو جدا میشم بگم فراموشیت آسون نی خداییشم با اینکه هنوز همون عاشق دو آتیشم صبح ها به عشق تلفن تو پا میشم دیگه نمیخوام یه لحظه هم با تو قاطی شم چیه فک میکنی که تو خماریشم مگه یادت رفته اون روزایی رو که چجوری با کارت میزدی تو آتیشم ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- دیگه برو واسه همیشه قید تو زدم خوب منم دیگه عین تو بدم دروغ میگفتی دوسم داشتی منم تصمیم گرفتم گرفتم دل به تو ندم شاید حالا همش پشت سرم فش بدی هیچ حق انتخاب داری و این مشگلی نیست ولی خدا میدونه که اگه دوست داشتم واسه خودت بوده و واسه ی خوشگلیت نیست اصن هر جایی میری برو اجازه داری میدونی تورو ساختن واسه اضافه کاری آخه دست خودت که نیست یکم عقده ای شدی خدایی من نمیخواستم انقد گنده میشدی عزت رکعب خورده بودم نه این مدلی چرا دس دس میکنی بری نکنه دو دلی چرا واسه رفتن میکنی استخاره مگه کم کردی ازم سوء استفاده حالا برو به یاد من بکن هی مس دیگه آرمینتم به خاطرات پیوست برو و بدون که بد بودی اما خدایی روزا خیلیم پر رنگ شبا کجایی ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- دیگه برو واسه همیشه قیدتو زدم خوب منم دیگه عین تو بدم دروغ میگفتی دوسم داشتی منم تصمیم گرفتم دل به تو ندم ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
امیدوارم به همه خوش بگذره
شعر امام خامنهای برای امام زمان (عج)
شعر منتشر شده در روزنامه کیهان مورخ شنبه ۲۵ تیر ماه ۹۰
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو این خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به دام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است
******************
**************************
*****************************************
جشن و شادی مردم پس از پیروزی تیم ملی فوتبال ایران مقابل کره جنوبی
اینم قوچانی نژاد
اینم از بازیگرااااااااااااااااا
در تصویر زیر چند چهره دیده می شود
۰ – ۵ کودن
۶ – ۷ کم هوش
۸ – ۹ طبیعی
۱۰ – ۱۱ هوشیار
۱۲ – ۱۳ نابغه
در روزهایی که حسن روحانی برای یازدهمین رقابت ریاست جمهوری آماده می شد، دولتش را با دو کلمه کلیدی تدبیر و امید معرفی کرد. دولتی که به گفته خودش دولت خودشیفتگی نیست، دولت فقر محور نیسا و به شدت مخالف تمرکز گرایی است.
مجله مهر: وعدههای انتخاباتی روحانی فقط محدود به اقتصاد نیست. یازدهمین رئیس جمهور ایران که به سیاستهای فرهنگی، دیپلماتیک و داخلی دو دولت گذشته انتقاد داشت، با تکرار این جمله که «هر کس میخواهد وضع 8 سالی که گذشت ادامه یابد به من رای ندهد» دولتش را یادآور دولت آیت الله هاشمی و دولت حجت الاسلام خاتمی معرفی کرده بود. روحانی پیش از انتخابات وعدههای زیادی به مردم داده بود که باید دید چقدر این وعدهها به عمل نزدیک میشوند.
كاش قلبم درد پنهاني نداشت
چهره ام هرگز پريشاني نداشت
كــــاش برگ آخر تقويم عشق
خبر از يك روز باراني نداشت
كاش مي شد راه سخت عشق را
بي خطر پيمود و قرباني نداشت
كاش ميشد عشق را تفسير كرد
دست و پاي عشق را زنجير كرد
منبع: http://www.hamrazeeshgh.blogfa.com/
نظ یادتوت نره عزیزان
با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می فروخت شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت
زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر
زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر
در تمام سالهای رفته بر ما روزگار
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها
فاضل نظری
لطفن این شعر را
آهسته بخوانید.
روویِ سطرِ آخرِ گریههاش
خواب رفته است شاعر!
نظر یادتون نره عزیزان
×××××××××
عشق خدا
به همه یکسانَ ستــ
ولی من می گویم:
مرا بیشتر از همه
دوستــ دارد
وگرنهـ
بهـ همهـ
یکی مثل تو می داد . /
شعر زیبای دردواره ها از قیصر امین پور
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند
انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟
دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟
درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
شعراز: قیصر امین پور
منبع: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=77537

لمس تن تو
شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد...
داغی لبت جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند...
هم آغوشی باتو,هم خوابگی چرک آلودی ست
حتی اگر خانه خدا خوابگاهمان باشد...
فرزندمان,حرام نطفه ترین کودک زمین است
حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس...
خاتون من!
حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم,
یک بوسه
یک نگاه حتی,حرامم باد!
اگر تو عاشق من نباشی...
اگر دریای دل آبی ست تویی فانوس زیبایش
اگر آیینه یک دنیاست تویی معنای دنیایش
***
تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن
تویعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن
***
تویعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن
|
|||
![]()
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
|
همچو نی می نالم از سودای دل
آتشی در سینه دارم جای دل
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل
همچو موجم یک نفس آرام نیست
بسکه طوفان زا بود دریای دل
دل اگر از من گریزد وای من
غم اگر از دل گریزد وای دل
ما ز رسوایی بلند آوازه ایم
نامور شد هر که شد رسوای دل
خانه مور است و منزلگاه بوم
آسمان با همت والای دل
گنج منعم خرمن سیم و زر است
گنج عاشق گوهر یکتای دل
در میان اشک نومیدی رهی
خندم از امیدواریهای دل
|
|||
![]() آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم
سوختم
آتشم آبی نزد
سراپا سوختم
در بین جمع
|
|
|||
ماه من غصه چرا ؟!
|
|
|||
![]()
مردان در صید عشق به وسعت نامنتهایی نامردند،
گدایی عشق میكنند تا وقتی مطمئن به تسخیر قلب
زن نشدند، اما همین كه مطمئن شدندمردانگی را
در كمال نامردی به جا می آورند |
ماهه من غصه نخور زندگی جذر و مد داره
دنیامون یه عالمه آدمه خوب و بد داره
ماهه من غصه نخور همه که دشمن نمیشن
همه که پر ترک مثل تو و من نمیشن
ماهه من غصه نخور مثل ماها فراوونه
خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش بمونه
ماهه من غصه نخور گریه پناه آدماس
ترو تازه موندن گل ماله اشک شبنماس
ماهه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه
اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه
ماهه من غصه نخور خیلیها تنهان مثل تو
خیلیها با زخمای زندگی اشنان مثل تو
ماهه من غصه نخور زندگی خوب داره واسش
خدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت
ماهه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه
اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه
ماهه من غصه نخور
دنیا رو بسپار به خدا
هر دومون دعا کنیم تو هم جدا منم جدا
تنها سهم من از دنیا
یک باغ تنهایی است
باغی پر از گلهای حسرت.
سالهاست
جغدی پیر
بر بام این باغ لانه کرده
میخواند هر دم
اوازی حزین
از رنج تنهایی.
تنها سهم من از دنیا
اتاق کوچکی است
در باغ تنهايي.
اتاق من لبريز است
از حرفهای ناگفته
دیوارهایش میخوانند هردم
اواز تلخ تنهایی
كة:
با كه بايد گفت
رازهای ناگفته
بر كجا بايد ريخت
اشكهای شور تنهايی
|
|||
يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بي سر و پايي نکنيم... يادمان باشد اگر اين دلمان بي کس ماند طلب مهر ز هر چشم خماري نکنيم... يادمان باشد که دگر ليلي و مجنوني نيست به چه قيمت دلمان بهر کسي چاک کنيم... يادمان باشد که در اين بحر دو رنگي و ريا دگر حتي طلب آب ز دريا نکنيم... يادمان باشد اگر از پس هر شب روزيست دگر آن روز پي قلب سياهي نرويم... يادمان باشد اگر شمعي و پروانه به يکجا ديديم طلب سوختن بال و پر کس نکنيم... |
آدمـک آخــرِ دنیــاست، بخند
آن خـدایی که بـزرگش خوانـدی
دستخطی کـه تـو را عاشـق کرد
فکر کن دردِ تـو ارزشـمند است
صبحِ فردا به شبت نیست که نیست
راستـی آنچـه بـه یــادت دادیم
آدمــک نغمــهء آغــاز نخوان
d |
|||||
|
در كودكي خواستم زندگي كنم راه را بستند
به ستايش روي آوردم گفتند خرافات است
به راستي سخن گفتم گفتند دروغ است
سكوت كردم گفتند عاشق است
عاشق شدم گفتند گناه است
و عاقبت خنديدم گفتند ديوانه است t (ص |
|||||
|
چهارش
|
||
من تنها می خواهم چشمهای تو را داشته باشم.من تنها می خواهم چند صباحی قلبت
را به امانت بگیرم.
بنوشم اما تو از سپردن آن سرباز می زنی
جلای چشمانت را می خواهم اما تو آنها را به من ارزانی نخواهی کرد.
می نگری.تا هنگامی كه آوار شود و فرو ریزد و به خاك بسپاری زیر آن آوار تمام
خاطرات مرا
خاطراتت...
این را هم می دانی كه آن را به من نمی دهند.
خندیده ای...
|
وقتي گريه کرديم گفتن بچه اي
وقتي خنديديم گفتن ديوانه اي
وقتي جدي بوديم گفتن مغروري
وقتي شوخي کرديم گفتن سنگين باش
وقتي سنگين بوديم گفتن افسرده اي
وقتي حرف زديم گفتن پرحرفي
وقتي ساکت شديم گفتن عاشقي
حالا که عاشق شديم مي گن اشتباه...
باشد و روزی 2000 مرتبه به خود بد و بیراه نگفته باشددلیل اصلی آن عدم شناسایی عشق از جاذبه طرفین به دلیل کم تجربگی آنان میباشد.اینکه میبینیدهمواره پسرها دخترها را متهم به بیوفایی میکنند و می خواهند از آنان انتقام بگیرند! و دخترها هم پسرها را نامرد میخوانند ،همه مرگش همین موردیه که گفتم…عوامل دیگری نیز وجود دارد ولی موارد زیر مراحل و عوامل غلطی هستند که شما را از حقیقت دور میکنند و نمی گذارند فکر کنید.مسلماً یک رابطه که بر پایه بنیانی کج قرار گرفته نمی تواند چیز سالمی باشد…ولی اکنون شما آنها را خواهید شناخت و با کمی تمرین می توانید چشمانتان را باز کرده و خود را کنترل کنید..با بیاد داشتن این موارد دیگر براحتی اشتباه نمی کنید…. بقیه در ادامه ی مطلب...
چگونه در انتخاب عشق اشتباه میکنید
یکی از مواردیکه پدر صاحاب دخترها و پسرها را در آورده است عاشق شدن آنها می باشد. امکان ندارد کسی را پیدا کنید که عاشق نشده